تواضع و نفی کبر و غرور
صفات ويژه بندگان خاص خدا (1)
از آيات 63 به بعد سوره مبارکه فرقان بحث جامع و جالبى پيرامون صفات ويژه بندگان خاص پروردگار كه تحت عنوان عبادالرحمان آمده ، مطرح مى شود، و در حقيقت تكميلى است براى آيات گذشته كه مشركان لجوج هنگامى كه نام خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غرور مى گفتند: رحمان چيست ؟ و ديديم كه قرآن ضمن دو آيه خداوند رحمان را به آنها معرفى كرد
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُواْ لِلرَّحْمَانِ قَالُواْ وَ مَا الرَّحْمَانُ أَ نَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَ زَادَهُمْ نُفُورًا (60)
و چون به اين مردم كافر گفته شود بياييد خداى رحمان را سجده كنيد، در جواب گويند: خداى رحمان چيست؟ آيا ما به آنچه تو امر مىكنى سجده كنيم؟ و دعوت به خداى يكتا (به جاى اطاعت) بر نفرتشان بيفزايد. (60)
تَبَارَكَ الَّذِى جَعَلَ فىِ السَّمَاءِ بُرُوجًا وَ جَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَ قَمَرًا مُّنِيرًا(61)
بزرگوار آن خدايى كه در آسمان برجها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشيد و ماه تابان را روشن ساخت. (61)
وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا(62)
و او خدايى است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد براى آن كس كه خواهد به شب يا روز متذكر (خدا) شود يا شكر او به جاى آرد. (62)
اكنون نوبت اين رسيده است به بندگان خاص اين خداوند رحمان را معرفى كند، جائى كه بندگان او اين قدرعالى مقام و با شخصيتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درك كرد.
اين آيات دوازده صفت از صفات ويژه آنان را بيان مى كند كه بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتباط دارند، و برخى اخلاقى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش ديگرى جمعى است ، و روي هم رفته مجموعه اى است از والاترين ارزشهاى انسانى .
نخست مى گويد: بندگان خاص خداوند رحمان كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبر بر روى زمين راه مى روند (و عباد الرحمن الذين يمشون على الارض هونا). <79>
در واقع نخستين توصيفى كه از عباد الرحمن شده است ، نفى كبر و غرور و خودخواهى است كه در تمام اعمال انسان و حتى در كيفيت راه رفتن او آشكار مى شود زيرا ملكات اخلاقى هميشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار و حركات انسان نشان مى دهند، تا آنجا كه از چگونگى راه رفتن يك انسان مى توان با دقت و موشكافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى برد.
آرى آنها متواضعند، و تواضع كليد ايمان است ، در حالى كه غرور و كبر كليد كفر محسوب مى شود، در زندگى روزمره با چشم خود ديده ايم و در آيات قرآن نيز كرارا خوانده ايم كه متكبران مغرور حتى حاضر نبودند به سخنان رهبران الهى گوش فرا دهند، حقايق را به باد مسخره مى گرفتند، و ديد آنها فراتر از نوك بينى آنها نبود، آيا با اين حالت كبر ايمان آوردن امكان پذير است ؟!
آرى اين مؤمنان بنده خداوند رحمانند، و نخستين نشانه بندگى همان تواضع است. تواضعى كه در تمام ذرات وجود آنان نفوذ كرده و حتى در راه رفتن آنها آشكار است .
و اگر مى بينيم يكى از مهمترين دستوراتى كه خداوند به پيامبرش مى دهد اين است كه وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً (37) در روى زمين از سر كبر و غرور گام بر مدار چرا كه نمى توانى زمين را بشكافى و طول قامتت هرگز به كوهها نمى رسد. (سوره اسراء آيه 37) نيز به خاطر همين است كه روح ايمان تواضع مى باشد.
راستى اگر انسان كمترين شناختى از خود و جهان هستى داشته باشد مى داند در برابر اين عالم بزرگ چه اندازه كوچك است ؟ حتى اگر گردنش همطراز كوهها شود تازه بلندترين كوههاى زمين در برابر عظمت زمين كمتر از برآمدگيهاى پوست نارنج نسبت به آن است ، همان زمينى كه خود ذره ناچيزى است در اين كهكشانهاى عظيم .
آيا با اين حال كبر و غرور دليل جهل و نادانى مطلق نيست ؟!
تفسیر نمونه سوره مبارکه فرقان