سرچشمه لطف
14 تیر 1393 توسط یا لیتنا کنا معک
اي حاكم آسمان اميدها !
اي نهايت خوبي ها !
در هر خوبي اميدم تويي و در هر ناگواري پناهم تويي .
باران مهرباني توست كه كوير نااميدي ام را سرسبز مي كند و نسيم محبت توست كه طراوت را به باغ خزان زده ام مي بخشد .
اگر اميد به نگاه كريمانه ات نبود كه ” نيست ” مي شدم و بي پرتو لطف تو كه گريزگاهي ندارم .
غنچه ي اميدهايم به لبخند تو شكوفا مي شود و درخت آرزوهايم به نگاه تو به بار مي نشيند .
هرچه خوبي است از عنايت توست و هرچه شادي از سرچشمه ي لطف تو جاري است .
این كوير به چيزي جز ابر باران زاد تو چشم ندارد پس بباران !اين غنچه جز به لبخند تو نمي شكفد پس بخند !
اين سرگشته جز پناهگاه آرام و امن تو جايي نمي داند پس پناهي !
اين پرنده جز آشيانه ي نگاه تو نمي شناسد پس نشانه ا ي!
اين بنده تو را جز به آمرزش نمي شناسد پس بنده نوازي كن …