من و آبروی چفیه تو

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم

05 مهر 1392 توسط یا لیتنا کنا معک

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

icode-bidi: embed;"> 

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که اربابم شود بیمار می ترسم

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن منجی درون غار می ترسم !


رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار می ترسم !

سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابر های تار می ترسم!

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کند انکار می ترسم!

طببیم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار می ترسم

شنیدم روز و شب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار می ترسم!

به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار می ترسم!

دلت بشکسته از من لکن ای دلدار رحمی کن
من از نفرین و از عاق پدر بسیار می ترسم!

هزاران بار رفتم از درت شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار می ترسم!

دمی وصلم،دمی فصلم،دمی قبضم،دمی بستم
من از بیچارگی آخر این کار می ترسم!

جهان را قطره اشکی می کند ویران
من از اشکی که می ریزد زچشم یار می ترسم

 

مهدی بقایی

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس من از خوابیدن منجی درون غار می ترسم ! رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم فرزند من از گرداندن یوسف سر بازار می ترسم همه گویند این جمعه بیا اما درنگی ک…" data-path="../../plugins/share_plugin/img/">
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 3 نظر

موضوعات: امام زمان لینک ثابت

نظر از: ستاره [بازدید کننده]
ستاره

خدا را شکر بین شهر ما از تو نشان پیداست

کمی از پشت بام خانه ی ما، جمکران پیداست

اگر هر جای دنیایم دلم در یک خیابان است

همیشه نیمه شعبان دلم در چهار مردان است

خیابانی که دل سرمست یوسف میشود در آن

و با اصرار هی شربت تعارف میشود در آن

به پای دل به شوق دیدن دلدار خواهم رفت

پیاده از حرم با گریه تا گلزار خواهم رفت

حرم…گلزار، احساس صفا تا مروه را دارد

و بالای سرم یک کعبه ی زیبا خدا دارد

منه بیچاره دنبال تو هستم، چاره من چیست؟

تو هستی در میان ما ولی توفیق دیدن نیست

و می‌دانم مرا که دل به تو بستم تو میبینی

اگر چه اهل پایین شهر قم هستم تو میبینی

و می‌دانم که حتمأ سر به ما هم میزنی آقا

تو حتی سر به جشن بچه‌ها هم میزنی آقا

چه می‌شد باز کودک می‌شدم با شور دلتنگی

دوباره کوچه را تزئین کنم با کاغذ رنگی

و می‌خواند تو را حتی نگاه بچه‌ها آقا

برای کودکان چشم بر راهت بیا آقا

حمیدرضا برقعی

سلام بزرگوار
ممنون از حضور سبزتون.

1392/08/21 @ 22:27
نظر از: محمدی [عضو] 
  • مدرسه علمیه زهرائیه سلام الله علیها «نجف آّباد»

سلام
برای خودت و وبلاگت آرزوی موفقیت می کنم.
امیدوارم مطالبت بر روی خوانندگانت تأثیرگذار باشه.

1392/07/10 @ 07:48
نظر از: احمدپور [عضو] 
  • تبلیغ

سلام فاطمه عزیز
شروع کار تو وبلاگتو تبریک میگم
موفق باشی خواهرم


الحاقیات:
  • 122617254316iy3on_2_.jpg - ضمیمه یافت نشد!
1392/07/08 @ 21:30


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

من و آبروی چفیه تو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • یاد یاران
  • امام زمان
  • درنگ
  • شعر
  • صراط
  • شهید محمود کاوه
  • ماه خون
  • معما های قرآنی
  • فاطمیه
  • کربلای حسین
  • اعلام التٌقی
  • اخلاق
  • پاورپوینت
  • دشمن شناسی از منظر قرآن کریم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس