من و آبروی چفیه تو

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

باید تقاص عافیت از کوفیان گرفت

04 آذر 1394 توسط یا لیتنا کنا معک

 نظر دهید »

يادم نرود صحنه ي بسمل شدنت را

24 آبان 1394 توسط یا لیتنا کنا معک

صل الله عليك يا سيدناالعطشان

گيرم كه نفس ميكشي و جان به تنت هست

گيرم كه هنوز ، يوسفم پيرهنت هست

گيرم كه بگيرم بغلم پاره تنت را

گيرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را

با نيزه ي رفته به دهانت چه كنم من؟

با لخته ي خون روي لبانت چه كنم من؟

يادم نرود صحنه ي بسمل شدنت را

هنگام بريدن به زمين پا زدنت را

ديدم كه سنان نيزه به پهلوت فرو كرد

از پشت كسي پنجه به گيسوت فرو كرد

سنگي به سرت خورد و دگر هيچ نديدي

خواهر به فدايت چقدر درد كشيدي

من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را

از گرگ بگيرم كفن و پيرهنت را

وقتي كه رسيدم سرت از پشت جدا بود

اين عاقبت خواهريِ من به شما بود

(هاني امير فرجي)

 نظر دهید »

عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف حسین

11 خرداد 1394 توسط یا لیتنا کنا معک

 4 نظر

رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس...

11 آبان 1393 توسط یا لیتنا کنا معک

 

 نظر دهید »

بى تو منظومه امكان، نگران، چشم به راه

08 آبان 1393 توسط یا لیتنا کنا معک

 

در سراپرده چشمان خود آن چشم به راه!

نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن

كه زمين، گوش به زنگ ست و زمان، چشم به راه

آفتابا! دمى از ابر برون آ، كه بُوَد

بى تو منظومه امكان، نگران، چشم به راه

 نظر دهید »

عاشورا آبروی تاریخ

06 آبان 1393 توسط یا لیتنا کنا معک

 

السلام علیک یا ثارالله


هرکس که تشنه ی عشق توست و کربلا بی تابش می کند،
باید هستی خویش را در آینه ی کربلای تو به نمایش بنشیند
و از خویش بپرسد: تا کنون چند بار برلب فراط زندگی ،به خاطر دیگران،از خویش دل بریده و به سقای دشت نینوا اقتدا کرده است؟
کربلای تو قصه ی قرن ها و قلب هاست.کوچکترین زمینی که در کمترین زمان، بزرگترین حادثه ی روزگار را در دامن خویش پرورانده است.

آنان که عاشقی را رعایت می کنند،مسافران کربلا در میعادگاه عاشورایند.
عاشورا آبروی تاریخ است و حیثیت عشق.
امام عاشقان در ظهر همین روز تمامی هستی خویش را به پای میثاقش نهاد
و در منای عشق،از گلوی بریده اش،عاشقی را ندا داد و تمامیت حق را ایستاد.
اینک ما که حسین را عاشقیم،به مرور همواره کربلا نیازمندیم…


 نظر دهید »

اگر تو نبودی...

06 آبان 1393 توسط یا لیتنا کنا معک


نمی دانم اگر تونبودی،کربلا حاشیه کدامین فرات بود و عاشورا کدامین روز مبهم تاریخ؟
تعریف انسان ،این تاج دار آفرینش را در کدامین قاموس می شد جستجو کرد؟
اگر تو نبودی حقیقت ،ماندگاری نداشت و اندیشه ای به نهایت قساوت کفر راه نمی یافت و ظلم این گونه مایه شوم تاریخ نمی شد.
تو آمدی و نهایت عشق را در ظهر عاشورا،با پاره پاره تن برهنه ات،چنان به تصویر کشاندی که فرشتگان از شرم مقاومت پرده نشین آسمان گردیدند.
تو رضا و تسلیم و وفا را به چنان اوج و نهایتی رساندی که خونت، خون خدا شد و خدا بر تو سلام داد.

 نظر دهید »

از روي شوق

26 آبان 1392 توسط یا لیتنا کنا معک

 

از روي شوق


اگر مردم مي دانستند كه در زيارت قبر حضرت حسين بن علي (ع ) چه فضل و ثوابي است حتما از شوق و ذوق قالب تهي مي كردند و بخاطر حسرت ها نفس هايشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد. راوي مي گويد: عرض كردم : در زيارت آن حضرت چه اجر و ثوابي مي باشد.
حضرت فرمودند: كسي كه از روي شوق و ذوق به زيارت آن حضرت رود خداود متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برايش مي نويسد و اجر و ثواب هزار شهيد از شهداء بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده كه در راه خدا آزاد شده باشند برايش منظور مي شود و پيوسته در طول ايام سال از هر آفتي كه كمترين آن شيطان باشد محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته كريمي را بر او موكّل كرده كه وي را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زير قدم نگهدارش باشد و اگر در اثناء سال فوت كرد فرشتگان رحمت الهي بسويش حاضر شده و او را غسل داده و كفن نموده و برايش استغفار و طلب آمرزش كرده و تا قبرش مشايعتش نموده و به مقدار طول شعاع چشم در قبرش وسعت و گشايش ايجاد كرده و از فشار قبر در امانش قرار داده و از خوف و ترس دو فرشته منكر و نكير بر حذرش مي دارند و برايش دربي به بهشت مي گشايند و كتابش را به دست راستش مي دهند و در روز قيامت نوري به وي اعطاء مي شود كه بين مغرب و مشرق از پرتو آن روشن مي گردد و منادي نداء مي كند:
اين كسي است كه از روي شوق و ذوق حضرت امام حسين (ع ) را زيارت كرده و پس از اين نداء احدي در قيامت باقي نمي ماند مگر آنكه تمنّا و آرزو مي كند كه كاش از زوّار حضرت اباعبداللّه الحسين (ع ) می بود. (1)

پی نوشت:
1- ترجمه كامل الزيارات ص 467.

 4 نظر

خبر دهيد به زينب كه چشم تان روشن

16 آبان 1392 توسط یا لیتنا کنا معک

 

خبر دهيد به زينب كه چشم تان روشن


از اين كوير چرا عطر سيب مي آيد؟
نسيم رايحه اي دل فريب مي آيد؟
صداي نيزه و شمشير اگر اجازه دهد
صداي ناله ي مردي غريب مي آيد
گمان كنم كه مسيح است داخل گودال
صداي ميخ زدن بر صليب مي آيد
درست پشت سر رد خون يك دشنه
زني خميده به اين سوي شيب مي آيد
خبر دهيد به زينب كه چشم تان روشن
جناب حضرت شيب الخضيب مي آيد

 5 نظر

با نيزه ي رفته به دهانت چه كنم من؟

16 آبان 1392 توسط یا لیتنا کنا معک

 

 

گيرم كه نفس ميكشي و جان به تنت هست
گيرم كه هنوز، يوسفم پيرهنت هست
گيرم كه بگيرم بغلم پاره تنت را
گيرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را
با نيزه ي رفته به دهانت چه كنم من؟
با لخته ي خون روي لبانت چه كنم من؟
يادم نرود صحنه ي بسمل شدنت را
هنگام بريدن به زمين پا زدنت را
ديدم كه سنان نيزه به پهلوت فرو كرد
از پشت كسي پنجه به گيسوت فرو كرد
سنگي به سرت خورد و دگر هيچ نديدي
خواهر به فدايت چقدر درد كشيدي
من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را
از گرگ بگيرم كفن و پيرهنت را
وقتي كه رسيدم سرت از پشت جدا بود
اين عاقبت خواهريِ من به شما بود


«هانی امیر فرجی»

 3 نظر
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

من و آبروی چفیه تو

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • یاد یاران
  • امام زمان
  • درنگ
  • شعر
  • صراط
  • شهید محمود کاوه
  • ماه خون
  • معما های قرآنی
  • فاطمیه
  • کربلای حسین
  • اعلام التٌقی
  • اخلاق
  • پاورپوینت
  • دشمن شناسی از منظر قرآن کریم

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس